مجنون شدم كه راهي صحرا كني مرا
گاهي غبار جاده ي ليلا، كني مرا
كوچك هميشه دور ز لطف بزرگ نيست
قطره شدم كه راهي دريا كني مرا
پيش طبيب آمدهام، درد ميكشم
شايد قرار نيست مداوا كني مرا
من آمدم كه اين گره ها وا شود همين!
اصلا بنا نبود ز سر وا كني مرا
حالا كه فكر آخرتم را نميكنم
حق ميدهم كه بنده دنيا كني مرا
من، سالهاست ميوه ي خوبي ندادهام
وقتش نيامده كه شكوفا كني مرا
آقا براي تو نه ! براي خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا كني مرا
من گم شدم ؛ تو آينهاي گم نميشوي
وقتش شده بيائي و پيدا كني مرا
اين بار با نگاه كريمانهات ببين
شايد غلام خانه زهرا كني مرا
اللّهم عجل لولیک الفرج
نظرات شما عزیزان:
آیت الله ناصری
شهید کاظمی پدرش رو در خواب دیده بود
میگه
نمیدونی این دنیا حسین چه سلطنتی داره
همه بهش با حسرت نگاه میکنه
میکنن
میگه بابا
یه چیزی بگو بیام اون دنیا ازم بخرن؟؟
چی بیشتر بیارم؟؟؟
میگه پسرم هیچی فقط تا میتونی بگو حسین
رابطه شهدا با اهل بیت
ب منم سر بزنین خوشحال میشم
پاسخ:ممنون اومدم نظرهم دادم